صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

بندگان پول

          مردم خیلی جالبن خیلی ، هیچ وقت یادم نمی ره ده سال بود پدرم پیش دوستاش نرفته بود به خاطر مشکلاتی که داشتیم و غیره و غیره ، ده سال ! حساب کن ده سال رفیقی رو که خیلی با هم صمیمی بودید و نون و نمک همو خوردید نبینی و ازش خبر نداشته باشی ! فیلم هندی تعریف نمی کنم ها این واقعیت تلخیه که خودم دیدم . یه شب که تازه برگشته بودیم تهران رفتیم همون مجلس دوره ای که همه دوستای پدرم جمع بودن رفتیم تو و سلام کردیم ..................................................... فکر می کنید چی شد ؟ هیچی !! همه گفتن علیک السلام به به خوبید کجایید ؟ بفرمایید و خلاص بعد هم نشستن به کارشون و حرفشون و زندگیشون ! انگار همین دیشب پدرمو دیدن و کلی باهم بودن نصفه شب هم یه تک زنگی به هم زدنو از حال هم خبر دارن ! بی خیال ده سال و معرفت و دوستی و انسان و الخ

          وقتی خوب نگاه کردم دیدم اکثریت قریب به اتفاق مردم همینطورین عینا نه کمتر نه بیشتر ! مدل زندگی ( یا مردگی !! ) مردم اینجوری شده ! تو کارای دیگه هم همینه شاید بدتر شاید یه کم بهتر . فامیل همه آویزون من بودن که امیر اگه کاری بود بگوها! کمکی حرفی مشورتی پولی هرچی ما مثل برادریم ما عینهو خواهریم ما الیم ما بلیم ما عند رفاقتیم ما با هم جی جی باجی هستیم و الی ماشاء الله زد و یه بلایی سر ما اومد بعد یکی دیگه بعد تر یکی دیگه یه شب با خودم گفتم اصلا این بدبختی برای همین حرف نزدن منه باید بهشون بگم اینا هم که از خداشونه موردی پیش بیاد و به من کمک کنن ! چشمتون روز بد نبینه تلفنی  بزرگتر فامیل رو پیدا کردم . وقتی کل جیک و پوک مارو کشید بیرون گفت حالا باشه خبرت می کنم الان که مشهدم ! به یاد تو هم هستم حتما بیا ببینمت آخه  ما قراره هر ماه بریم سوریه این هفته هم ماه اوله ( = تو هر بلایی سرت میاد یا داری میمیری به فلانم ) کاش اینطوری نمیشدیم مگه نه ؟؟

وقتی ملاک و سنگ محک زندگی به جای خدا پول باشه بهتر از این هم نمیشه

یارب هذا مقام العائذ بک من النار ...

دلیل تنهایی

اثرانگشت تنهایی

هر آدمی برای خودش یه اثر انگشت منحصر به فرد داره که شبیه به هیچ اثر انگشت دیگه ای نیست . شاید راحت بشه گفت " تنهایی " هر آدمی هم منحصر به خودشه و شبیه به تنهایی هیچ کس دیگه ای نیست ! من که اینطور فکر می کنم .

در زمان ما اغلب آدما به نوعی خودشونو تنها می دونن و اگه ازشون بپرسی چرا اینطور فکر می کنن یا دلیل واضح و قابل گفتنی ندارن یا دلیلی که می گن اصلا برای شما یا هر شنونده دیگه ای منطقی و موجب تنهایی نیست . اما دلیل بعضی کارای محیرالعقول و دور از ذهنی که ما انجام می دهیم یا حتی خیلی از اعمال خلاف ما همین تنهایی منحصر به فرد و مخصوص که برای خودمون احساس می کنیم ! یعنی از غصه تنهایی یا برای برطرف کردنش دست به کارایی می زنیم یا رفتاری از خودمون نشون می دیم که دیگران درک نمی کنن چون تنهایی ما رو درک نمی کنن ! و صد البته که توضیح دادن دلیل اون کار از توضیح " تنهایی " سخت تر است یا حتی غیر ممکن .

حالا فاجعه اصلی وقتی به وقوع می پیوندد که برای کاری که انجام دادی یا رفتاری از تو بروز کرده دلیلی عام و مشهور وجود داشته باشه که اکثر مردم جامعه اون کار رو به اون دلیل می دونن وا مصیبتا ! اگه تونستی بیا و ثابت کن که بابا به پیر به پیغمبر ! دلیل کار من اونی نبوده که همیشه بوده و الخ

من خودم از وقتی این فکر به ذهنم رسید سعی کردم برای کار دیگران دلیلی رو قبول کنم که خودشون میگن نه چیزی که مشهوره و چون این کار خیلی خیلی سختیه اول از دوستان نزدیک شروع کردم .

توجه برای اینکه روحیه شما رو خراب نکنم تا اگه خواستید شروع کنید بهتون نمی گم که از همون موقع کذایی ( وقتی که شروع کردم به باور کردن ) دقیقا تبدیل به  دن کیشوت امروزی شدم !!!

حرف تکراری

اونقدر هرجا رسیدم و اجازه داشتم ؛ این حرفا رو زدم که برای خودمم باعث بروز آلرژی حاد میشه ولی انصافا حرفای  خوبیه !

غربیها به خصوص مردم کشورهای اروپایی ، علی رغم اینکه الان به نزدیکای ته خط رسیدن و دارن از درون می پاشن اما بعضی اخلاق و رفتارهاشون هم بسیار خوبه و می تونه مورد استفاده همه مردم باشه ( البته به نظر این حقیر )

اول : اکثر مردم از اعتراف به اشتباهشون و تغییر دادن رویه غلطی که داشتن در زندگی روزمره ترسی ندارن و به محض اینکه متوجه اشتباه می شن دو کار رو بدون خجالت یا ترس از کسر لاتی ! انجام می دن

1-  به اشتباهشون اعتراف می کنن به خصوص اگه طرفی هم در کار بوده باشه ، سریع اونو پیدا می کنن و به اشتباه  خودشون اعتراف می کنن حتی اگه مدتها گذشته باشه و داستان فراموش شده باشه

2-  بدون خجالت در هر مقام علمی ، خانوادگی یا اجتماعی که باشن رفتار اشتباهشون رو ترک می کنن و رفتار جدیدی رو شروع می کنن . اگر هم اشتباه در مورد کسی باشه سعی زیادی می کنن تا به میل طرف اون اشتباه جبران بشه و به اصطلاح از دلش در بیارن ( نه اونطوری که خودشون می خوان یا راحتتره بلکه همونطور که طرف دوست داره )

اما در مقابل اون طرفی که جلوش اعتراف میشه یا اطرافیان فرد خاطی هم سه  کار خیلی مهم انجام می دهند :

1-  به محض شنیدن اعتراف ؛ احساس ناراحتی خودشون رو بروز می دن و بخشش یا عدم بخشش خطاکار را بهش اعلام می کنن بدون رودربایستی ! البته اغلب بعد از عذرخواهی  ، خاطی بخشیده میشه ،  بدون اونکه کینه ای مونده باشه یا قرار باشه بعدا تلافی بشه !

2-   کمک می کنن تا فرد رفتار خودشو اصلاح کنه یا حداقل دستشو باز میزارن و مسخرش نمی کنن

3- اگر اشتباه در مورد اونا روی داده باشه به فرد پشیمان اجازه میدن تا جبران کنه یعنی رفتار جبرانی یا تلاش اونو برای جبران قبول می کنن

اما ... شرقیها ، بخصوص ما ایرانیها ، دقیقا سه کار عکس این کارها رو انجام می دهیم اول از همه به طرف می گیم " نه بابا این حرفا چیه ، حلال سلامتیت باشه " و از این تعارفها اما چنان کینه ای به دل می گیریم که تا گناهکار رو به خاک سیاه ننشونیم کمرنگ نمیشه ( نگفتم پاک ، گفتم کم رنگ ) تازه بعد از همه چیز هم یه کدورت کوچولویی ته دلمون می مونه که به محض وقوع یک اشتباه دیگه دوباره تازه و به روز ( Update ) می شه ! دوم اینکه تا می بینیم یه نفر روش خودشو عوض کرده یا خدای نکرده دیروز یه طور رفتار می کرده و امروز سعی می کنه اصلاحش کنه فوری بهش می خندیم و دستش میندازیم که : چی شد ؟ تو که تا دیروز نماز نمی خوندی حالا چی شده ؟ تو که تا دیروز مهربون نبودی ؟ تو که تا دیروز ... تو که تا دیروز.... خلاصه اونقدر می گیم که طرف برمی گرده از قبلش هم بدتر میشه و دیگه فکر خوب شدن رو تو سرش راه نمی ده !!! اگر هم اندکی مقاومت داشته باشه شروع می کنیم به تجزیه و تحلیل دلایل روانشناسی ، پول شناسی ، مغز شناسی و همه چیز شناسی تغییر رفتار او و جار می زنیم که : آره حتما وام می خواد ، دلش گیر کرده ، چون طرف ... اینجوریه ... ؛ چون اونجوریه ... همونطوریه و الخ

و در نهایت و بدتر ازهمه اینکه به طرف ، مهلت نمی دیم جبران کنه مثلاً هدیه شو میندازیم تو فاضلاب ، دسته گلشو میدیم بز بخوره ، به جای جواب سلام می گیم خودتو لوس نکن یا کمکشو قبول نمی کنیم حتی اگه در حد مرگ بهش نیاز داشته باشیم !!!

تازه ما به کسی نمی گیم از دستش ناراحتیم تا جوابها و توجیهاتشو بشنویم و ببخشیمش ؛ بلکه قیافه می گیریم و باهاش لج می کنیم اگه خودش IQ بالای 200 یا علم غیب داشت که می فهمه و در صدد منت کشی برمیاد ولی اگه کف دستشو نتونه بو کنه اول محکوم به کفر و بعدا اعدام میشه اونم بدون حضور هیئت منصفه و با رای دادگاه صحرایی ! که قاضی و دادستان و منشی و مجری حکمش خودمونیم ، تنهایی !