صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

صــــــور

یک مشت حرف دل برای اهل دل

روزگارغریبی است !

       باور نمی کنی ؟ شاید اگه خوب نگاه کنی از غریب هم غریبتر باشه ! فراز و فرود زندگی آدما آنقدر براشون عادی شده که تفاوت ارتفاع بلندی رو با عمق دره تشخیص نمی دن و قبول کنیم که عده خیلی زیادی از اونا هم حق دارن چون اوج بالا رفتنشون با عمق فرود اومدنشون فرق چندانی با هم ندارن و به بیابون صاف نزدیکترن . اگه دقت کنیم دید مردم هم نسبت به هم همینطوره یعنی هرکس زندگی دیگران رو بسیار یکدست و متوازن می بینه اما اگه داخل بعضی زندگیا بشی تازه معلوم میشه چه خبره و حدسیات تا چه حد به واقعیت نزدیکه ! این شعر رو یکی از دوستای من که از قدیم حوصله این جور کارا رو داشته و هنوزم داره مرتکب شده و چون مناسب حرفای من برای شما هم می نویسم . جدا از اشکالات و بدیهاش شعر خوبیه !

دوره ی کوه کن و تیشه و فرهاد گذشت

روزگار طرب و صبحدم و باد گذشت

نقش دل غمکده یوسف و چاه است ولیک

رهگذر گفت شبم بی غم و فریاد گذشت

تا حالا این مطلبو جایی نگفتم ( از ترسم البته ) اما اینجا می گم چون خیالم راحته کسی منو نمی شناسه ! و محکوم به 000 و 000 و 000 و خیلی چیزای دیگه نمی شم اگه تو هم نظرتو بفرستی ؛ هم ممنون میشم ، هم استفاده می کنم :

رابطه زن و مرد رو خدا برای آرامش هردو ، کامل شدن با توجه به هدفی که خدا اونها رو آفریده و در سطح پایین تر برای پاسخ به نیازهای طبیعی اونا قرارداده که اون هم مقدمه ای برای رسیدن به دو هدف اولیه است . چون همه روابطی که در عالم  از طرف خداوند به وجود اومده منظم ، حساب شده و همراه با بازدهی صد درصد کار می کنن پس به راحتی نتیجه می گیریم این سیستم هم همونطور عمل می کنه . اما اولین سوالی که به ذهن می رسه اینه که پس چرا این همه مردم تو این رابطه مشکل دارن یا هرکس یه نظری میده که بالاخره هم مفید و به درد بخور نیست ؟

قبل از اینکه جواب این سوالارو پیدا کنیم یه نگاهی به این شکل بکنید :

جاذبه طبیعی برای تنها نبودن ç محبت و تعلق خاطرç حرکت با هم ç  یکی شدن 

همانطور که می بینید سیر مراحل ایجاد و ماندگاری رابطه بین دختر و پسر به این ترتیب است . می توانید حدس بزنید رابطه جنسی در کدام مرحله این سیستم است ؟

یکی از موارد ظهور مرحله آخر ( یعنی یکی شدن ) رابطه جنسی است یعنی برداشتن آخرین دیوارهای جدایی بین دو انسان !

فکر می کنم حالا پاسخ سوال فوق اندکی روشن شد . اکثر مردم ( بخصوص آقایان ) مستقیم سراغ مرحله آخر می روند و اصلاً بقیه مراحل به مرور زمان از گردونه انجام خارج شده و در برخی موارد هم در مراحل بعدی به آنها توجه می شود . نتیجه آن همین نارضایی و کدورتی است که بر خانواده ها حاکم است و چه زن و چه مرد آن احساس رضایتی که باید داشته باشند ندارند .

توجه کنید که هریک از این کارها مانند آب برای تشنه یا غذا برای گرسنه برای روح و جسم انسان لازم و ضروری هستند و حذف ، تغییر یا تاخیر در آنها نه تنها جبران نمی شود بلکه آثار مخرب آن تا پایان عمر گریبان گیر آدمی خواهد بود .

یک بار دیگر به شکل بالا نگاه کنید

با مقایسه آن و رفتار مردم به چه نتیجه ای می رسید ؟

استادی می گفت : " شرکت در زندگی مشترک به معنی شراکت 50 50  نیست ، بلکه به معنای شراکت 100-100 است . یعنی هر طرف ، صد درصد آنچه دارد را با دیگری به اشتراک بگذارد ."

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ب.ظ

نمی فهمم ضرورت نوشتن این مطلب برای چیه؟
پاراگراف اول با پاراگرافهای بعدی چرا همخونی نداره؟
بخصوص اون شعر....

سلام
منظور از قسمت دوم بیان مثال یا مصداقی بوده برای قسمت اول مصداقی که خیلی از ما هرروز با اون درگیریم اما اون شعر به اصرار همون فرد مرتکب اونجا گذاشته شده تا بی ربطیش و بی معنی بودنش باعث جلب توجه بشه !!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ق.ظ

"اگه دقت کنیم دید مردم هم نسبت به هم همینطوره یعنی هرکس زندگی دیگران رو بسیار یکدست و متوازن می بینه اما اگه داخل بعضی زندگیا بشی تازه معلوم میشه چه خبره و حدسیات تا چه حد به واقعیت نزدیکه ! "

واقعا همینه! ما آدما عادت کردیم زود درباره افراد و حتی زندگیاشون قضاوت کنیم. زندگی توُ.... زندگی من.... زندگی خیلیا که دور و بر ما هستن و ما فقط یه رابطه متنی ـ رادیویی باهاشون داریم.... شاید اگر وارد زندگیاشون بشیم بخوره تو ذوقمون و .....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد